تاریخ انتشار : دوشنبه 17 مارس 2025 - 0:26
کد خبر : 755

زنده و زندگی ــ تلاش به قلم جعفر دیناروند

زنده و زندگی ــ تلاش به قلم جعفر دیناروند

آدمی از این نظر که دارای حیات است می کوشد تا آن را به بهترین شکل استمرار بخشد.این انتظاری است که از نوع بشر می رود. گرچه در میان حیوان ها نیز چنین وضعیتی موجود است و هر جانوری می کوشد تا خود و تولیدات خود را سیراب نماید اما این یه معنای یکسان بودن

آدمی از این نظر که دارای حیات است می کوشد تا آن را به بهترین شکل استمرار بخشد.این انتظاری است که از نوع بشر می رود.
گرچه در میان حیوان ها نیز چنین وضعیتی موجود است و هر جانوری می کوشد تا خود و تولیدات خود را سیراب نماید اما این یه معنای یکسان بودن آدمی با سایر موجودات نیست.
از این نظر انسان تلاش هایی می نماید که از تفکر و تعقل او سرچشمه می گیرند در حالی که سایر موجودات زنده، از منبع غریزه و طبیعت خویش دریافت هایی بدون تفکر دارند.
تلاش و کوشش در بعد انسانی، به کلیه ی فعالیت های او گفته می شوند که دارای معنا و مفهوم انسانی و اهداف و منظورهای رشد دهندگی است.
چنین وضعیت را تنها در مورد انسان جایز می شمارند و علت آن نیز وجود استعدادهای متفاوت و نیازمندی آن ها به تعالی و ترقی است.
در دایره ی انسانی، انواعی از تلاش ها دارای ادراک هایی مختلفند و از این نظر و با توجه به تفاوت های فردی در انواعی از رشد و کمال، این چنین کوشش هایی نیز متفاوت می گردند.
از این نظر آدمی می تواند یا زنده باشد یا زندگی کند. کوشش ها در این باره یاری دهنده و کمک کننده برای تشخیص و جداسازی است.
این مهم که آدمی مانند موجی است که اگر حرکت نکند دیگر موج نخواهد بود باعث می شود تا تلاش های او را بعدی از وجود و حیات واقعی او بدانیم و در این راه، ارزیابی های مخصوصی داشته باشیم.
تلاش ها حتی بدون معنا هم می توانند ارزشیابی شوند.این مهم در مورد هر دو واژه قابل قبول است.یعنی، این که تلاش های زندگان کدامند و زندگی کنندگان چگونه کوشش هایی را انجام می دهند؟این البته می تواند بسیار جدا ساز هم باشد.
نوع تلاش هایی که آدمی را متعادل می کند و از خطرها می رهاند و کوشش هایی که او را از زیر به بالا سوق می دهد.
تلاش های انسان های زنده دارای خصوصیات معینی است.ناامید از آینده و بی تاثیر بر دیگران، اساسی ترین شکل در بروز حرکت هاست.
در واقع از نظر تکان دهی می توان آن را تلاش دانست و شاید هم از نظر هدف بتوان آن را دون ترین و پایین ترین محسوب داشت.
مانند هر حیوانی که تغذیه را خواهان است او نیز چنین تصوری از زندگی دارد.نمردن برای او اساس ادامه است اما بی معنایی نیز در کنار آن دیده می شود.
گرسنگی که رفع شود، کافی است.این خواسته حتی با شدید ترین توهین ها هم قابل گرفتن است.موثر بودن دیگران بر آن ها و عدم وجود اعتماد در خویشتن و در واقع، نوعی بی تعادلی، باعث حرکت هایی از او می شوند که فقط پایین ترین هدف را دست یافتنی کند.
رفع تشنگی و گرسنگی.در خانه بودن و لانه داشتن.این که این خانه چگونه باشد و شکل و شمایل آن به کدامین اندازه در نظر گرفته شود؟مهم نیست.بر همین اساس است که نیازمندی های اولیه ی او فقط، در بودن خلاصه می شود.
افرادی که زندگی کردن را برای خود انتخاب کرده اند، فعال ترین کارها را انجام می دهند.از درون دارای قابلیت هایی هستند که مورد توجه ی آن هاست.بی تفاوتی وجودی خاص ندارد و آن ها در کوشش و تلاش، پیشرو هستند.
این بدان معنی است که زندگی را معنا دار می یابند و خود را مسلط بر طبیعت قلمداد می کنند.اگر این مهم هنوز کامل نشده، می کوشند تا تکمیل نمایند.در درون جامعه نیستند که، با جامعه و انسان های اطراف در حال تبادل و مراوده هستند.
وقتی کوشش می کنند، از جنبه ی شخصی به جمعی تغییر شکل می دهند تا دیگران نیز از تاثیرات آن، بی بهره نمانند.
لذت بردن از زندگی را اساسی برای ادامه ی حیات خویش برمی شمارند و از کوشش های خویش، خسته نمی شوند.مانند خنجری که در حال تماس بیشتر با تیزکننده هستند که هر بیشتر بمانند، تیزتر و برنده تر می شوند.
اندیشمندی برای آن ها، ریشه و اساس تصمیم گیری هاست. عقل را نیرویی برای نشان دادن راه درست در نظر می گیرند.
واقعیت امر این است که تلاش آدمی نوعی نمایش از وجود اوست.انسان که باشد می تواند تغییر دهنده و تحول گرا شود،موثر بر دنیا گردد و بکوشد تا بهترین ها را تولید کند.
وقتی چنین تصوری از تلاش داشته باشد، خسته بودن را بی معنا تلقی می کند و لذا خود را در این دنیای لایتناهی، نمایش می دهد.بهترین ها را خواستار است تا بهترین ها باشد.در خانه و کاشانه سازی به دنبال آسایش خویش و فرزندان است و البته چنین خواسته ای را از راه درست و منطقی به دست می آورد.
با دیگران، همدرد است و لذا می کوشد تا دیگران هم، زندگی خوب و سعادتمندی داشته باشند.
تلاش، نشان دهنده ی زنده بودن نیست که زندگی کردن است.هدفدار بودن وجودی است که خویشتن را ارجمند می دارد و در تلاش است تا آن را ثابت کند.این چنین وضعیت برای آدمی می تواند ادامه ی نسلی شود که معنای در راه بودن را می دانند و لمس می کنند.
از نگاه دیگر،تلاش، تمایزی میان انسان هاست.اختلافی که می تواند ارزشیابی ها را جدا نماید.در واقع این آدمی است که با ذات خود سنجیده می شود تا زندگی کردن را رقم بزند.
وقتی آدم هایی یافت شوند که با درون خود بیگانه می شوند و تلاش را نوعی حرکت جبری برای یافتن حداقل ها بر می شمارند لذا نمی توان آن ها را موجوداتی فعال و در راه نامید بلکه زندگانی هستند که تنها نشانه ی بودن آن ها، حرکت کردن است.
تلاش، یکی از شانس های بنیانی آدمی، برای ورود به دنیای انسانیت است.راهی که اندیشه و تفکر ، ابتدایی ترین تاثیر را بر وجود آن دارد و عقل و تدبیر، محرکی برای وجودی منطقی و جوهر یابی انسانی می شود.
تلاش را باید بنیانی برای جداسازی نامید که متفکران و اندیشمندان دنیای امروز بر آن تاکید دارند زیرا موثر بودن را منعکس و وجود را معنا می بخشد.
هر آن کس که در تلاش باشد، زندگی کننده ای موفق و در غیر این صورت، زنده ای بی تاثیر در دنیای متغیر امروزی است.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.